ویدانه لودینگ

حاج محمود کریمی - واحد | غبار دشت بالا رفت و می‌شد کاروانی آن میان پیدا

۱۵۲  بازدید . زمان انتشار:   سال ۱۴۰۰

0اشتراک گذاری
محرم

محرم

839  ویدیو  .  305.7 هزار  بازدید

اين قطعه مربوط به مراسم شب دوم اجتماع عظیم عشیره عاشورا در سال ۱۴۰۰ مى‌باشد كه در پادگان ۰۶ ارتش جمهوری اسلامی ایران اجرا شده است

غبار دشت بالا رفت و می‌شد کاروانی آن میان پیدا

به هر محمل، نهان آیینه‌ی انسیة‌الحورا

شگفتا کاروانی همچو اسماعیل، طفلانش

چو ابراهیم مردانش؛ دو عالم بی‌قرارانش

و باشد غبطه‌ی پیران، مقام شیرخوارانش

علم در دست‌های حضرت سقّا

قیامت را نمایان می‌کند آن قامت رعنا

حرم در سایه‌سار لطف او باقی

و خشکی بیابان هم صدا می‌زد به مشتاقی

الا یا ایّها السّاقی ادر کاساً و ناولها

به‌سوی شاه عالم، چشم‌های عالم بالا

نگاه شاه امّا در تماشای گل لیلا

میان آه و اندوه شقایق‌ها

و سیل اشک‌های حضرت زهرا

امیر قافله؛ چشم و چراغ مشرقین آمد؛ حسین آمد

به نام نامی ساقی کوثر، خیمه بر پا شد

طنین‌انداز شد گویا صدا در پهنه‌ی گیتی

سر اهل زمین و آسمان پایین

که ناموس خدا از محمل خورشید می‌آید

به دور ناقه‌اش دیواری از غیرت مهیّا شد

نمی‌بیند نگاهی قامت زینب

ولی پیداست؛ از آینده حتّی شوکت زینب

جلال و حشمت زینب؛ شکوه و عصمت زینب

چه گویم مدحت زینب

که بر زانوی عبّاس است پای حضرت زینب

و اجلال نزول دختر زهرا چنین باشد

چرا که در رگش خون امیرالمؤمنین باشد

به این حال آمده زینب به دشت کربلا امّا

امان از گردش دنیا

امان از عصر عاشورا

پناه خیمه‌ مضطر شد

بدون یار و یاور شد

و کاری که نباید می‌شد، آخر شد

صدای ناله‌ی جنّ و ملک آمد

زمین گویا به سر می‌زد

زمان آشفته از این داغ و درهم شد

و این مرثیه اوج روضه‌ی ماه محرّم شد

چه خونی در دلش کردند

سوار ناقه‌ی بی‌محملش کردند